عکس عزیز جون
خوشگل مامان سلام خوبی گلم امروز تصمیم گرفت عکسهای عزیز رو هر چند این چند تا تو گوشی داشتم برات بزارم . نمی خوام تو وبلاگت از خاطرات بد بنویسم فقط برای یاداوری دوران پیریم می نویسم دیروز سومین روز درگذشت مامان عزیز (مادربزرگ خودم ) بود که می شه مامان اقاجون . دیشب ساعت ٤ صبح نمی دونم بد خواب شدی همش گریه می کردی تا ساعت ٦.٥ صبح این حالتی بودی پوشکتو تعویض کردم و اجازه ندادی شلوار بهت بپوشونم بابا هم گفت نمی خواد فقط پتو سرش بذار که دیگه من اومدم سرکار .امروز خاله جون مریم به خاطر بدنیا اومدن هومان تو اداره ما رو صبحونه مهمان کرد به صرف حلیم (جات خالی مامانی) همش منتظر تلفن بابا بودم که تو رو برده مهد یا نه هر چقدر منتظر موندم زنگ...
نویسنده :
مامان نیره
12:30